گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد هفتم
فصل ششم : پدر و فرزند



فصل ششم : پدر و فرزندقرآن«بگو: اوست خدای یگانه، خدای صمد. نزاده و زاده نشده است و هیچ کس، همتای او نیست» .

«بی شک، خداوند، خدایی یکتاست؛ پیراسته است از این که فرزندی داشته باشد» .

«خدا، فرزندی نگرفته و خدایی با او نیست» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:نزدیک است که مردم، آن قدر از همدیگر سؤال کنند تا یکی از آنها بگوید: این خدا، آفریدگان را آفرید؛ امّا خداوند عز و جل را چه کسی آفریده است؟ وقتی چنین گفتند ، شما [در پاسخ ]بگویید : «خداوند، یگانه است. خداوند ، صمد است . نزاده و زاده نشده است و هیچ کس، همتای او نیست» . آن گاه [آن که آن سؤال را کرده بود یا یکی از شما که پاسخ او را داد] سه بار به سمت چپ خود ، آب دهان بیندازد و از شیطان به خدا پناه ببرد .

.


ص: 482

الإمام علیّ علیه السلام :لَم یَلِد فَیَکونَ مَولودا ، ولَم یُولَد فَیَصیرَ مَحدودا ، جَلَّ عَنِ اتِّخاذِ الأَبناءِ ، وطَهُرَ عَن مُلامَسَهِ النِّساءِ . (1)

عنه علیه السلام :لَم یُولَد سُبحانَهُ فَیَکونَ فِی العِزِّ مُشارَکا ، ولَم یَلِد فَیَکونَ مَوروثا هالِکا (2) . (3)

الإمام الحسین علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی لَم یَتَّخِذ وَلَدا فَیَکونَ مَوروثا . (4)

عنه علیه السلام فی کِتابِهِ لِأَهلِ البَصرَهِ : «لَمْ یَلِدْ» لَم یَخرُج مِنهُ شَیءٌ ... کَما یَخرُجُ الأَشیاءُ الکَثیفَهُ مِن عَناصِرِها . . . ولا کَما یَخرُجُ الأَشیاءُ اللَّطیفَهُ مِن مَراکِزِها کَالبَصَرِ مِنَ العَینِ . (5)

الإمام الباقر علیه السلام :قَولُهُ عز و جل «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ » یَقولُ : لَم یَلِد عز و جل فَیَکونَ لَهُ وَلَدٌ یَرِثُهُ ، ولَم یولَد فَیَکونَ لَهُ والِدٌ یُشرِکُهُ فی رُبوبِیَّتِهِ ومُلکِهِ . (6)

الإمام الصادق علیه السلام :لَم یَلِد فَیورَثَ ، ولَم یُولَد فَیُشارَکَ ، ولَم یَکُن لَهُ کُفوا أَحَدٌ . (7)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، الاحتجاج : ج 1 ص 476 ح 116 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 254 ح 8 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 182 عن نوف البکالی ، التوحید : ص 31 ح 1 عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 314 ح 40 .
3- .ورد فی الکافی : ج 1 ص 141 ح 7 «الذی لم یلد فیکون فی العزّ مشارَکا ولم یولد فیکون موروثا هالکا» ، (وجاء فی روضه الواعظین : ص 24 قول مشابه لهذه الجمله) . وبما أنّ راوی کلا الروایتین هو الحارث الأعور ، وأنّهما متعاکستان فی المعنی ، فالظاهر أنّ إحداهما فقط نُقلت بشکل صحیح . وفی ضوء معنی هذا الحدیث وموافقه الحدیث الوارد فی نهج البلاغه وفی التوحید مع الأحادیث الثلاثه التالیه المرویه فی الکتب المختلفه عن الإمام علیّ علیه السلام وعن الإمام الصادق علیه السلام ، یبدو أن هذا الحدیث هو المنقول بالشکل الصحیح . وفی الحقیقه إنّ حدیث الکافی یمکن توجیهه أیضا ، ویمکن الرجوع فی توجیهه إلی مرآه العقول : ج 2 ص 104 ح 7 .
4- .الإقبال : ج 2 ص 78 وراجع بحار الأنوار : ج 97 ص 317 .
5- .التوحید : ص 91 ح 5 عن وهب بن وهب القرشی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 3 ص 224 ح 14 .
6- .التوحید: ص 93 ح 6 عن وهب بن وهب القرشی عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 3 ص 225 ح 15 .
7- .الکافی : ج 1 ص 91 ح 2 ، التوحید : ص 58 ح 15 کلاهما عن حمّاد بن عمرو النصیبی وص 48 ح 12 عن المفضّل بن عمر و ص 76 ح 32 ، روضه الواعظین : ص 44 کلاهما عن محمّد بن أبی عمیر عن الإمام الکاظم علیه السلامولیس فی الثلاثه الأخیره «ولم یکن له کفوا أحد» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 286 ح 18 .

ص: 483

امام علی علیه السلام:نزاده تا زاده شده باشد، و زاده نشده تا محدود گردد. بالاتر از آن است که فرزندها بگیرد و از تماس با زنان، پیراسته است.

امام علی علیه السلام:خدای پاک، زاده نشده تا در عزیز بودن، همتایی داشته باشد، و نزاده است تا از او ارث ببرند و نابود شدنی گردد.

امام حسین علیه السلام:ستایش، برای خدایی است که فرزندی نگرفته است تا از او ارث ببرند.

امام حسین علیه السلام در نامه اش به اهل بصره : «نزاده است» ، [یعنی: ]چیزی از او بیرون نیامده است... همان طور که چیزهای متراکم [در اثر ترکیب] از عناصر خود بیرون می آیند...، و نه مثل چیزهای لطیف است که از خاستگاه خود، بیرون می آیند، مثل بینایی از چشم.

امام باقر علیه السلام:سخن خدای بزرگ «نزاده و زاده نشده است» ، یعنی: نزاده تا فرزندی داشته باشد که از او ارث ببَرَد، و زاده نشده تا پدری داشته باشد که در پروردگاری و فرمان روایی اش همتای او باشد.

امام صادق علیه السلام: «نزاده» ، تا از او ارث برده شود و «زاده نشده» تا همتایی داشته باشد، «و هیچ کس، همتای او نیست» .

.


ص: 484

عنه علیه السلام :لَم یَلِد لِأَنَّ الوَلَدَ یُشبِهُ أَباهُ ، ولَم یُولَد فَیُشبِهُ مَن کانَ قَبلَهُ ، ولَم یَکُن لَهُ مِن خَلقِهِ کُفُوا أَحَدٌ ، تَعالی عَن صِفَهِ مَن سِواهُ عُلُوّا کَبیرا . (1)

راجع : ج 5 ص 266 (واحد فلا ولد له) .

.

1- .التوحید : ص 104 ح 19 عن یعقوب السرّاج ، بحار الأنوار : ج 3 ص 304 ح 42 .

ص: 485

امام صادق علیه السلام: «نزاده» ، چرا که فرزند، همانند پدرش خواهد بود، و «زاده نشده» تا همانند کسی (مادری) باشد که پیش از او بوده است، و از میان آفریدگانش، «هیچ کس همتای او نیست» او از ویژگی غیر خود، برتریِ سترگی دارد.

ر . ک : ج 5 ص 267 (یگانه بی فرزند).

.


ص: 486

الفصل السابع: السِّنه والنّومالکتاب«اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إِنَّ اللّهَ عز و جل لا یَنامُ ولا یَنبَغی لَهُ أَن یَنامَ ، یَخفِضُ القِسطَ ویَرفَعُهُ ، یُرفَعُ إِلَیهِ عَمَلُ اللَّیلِ قَبلَ عَمَلِ النَّهارِ ، وعَمَلُ النَّهارِ قَبلَ عَمَلِ اللَّیلِ ، حِجابُهُ النّورُ ، لَو کَشَفَهُ لَأَحرَقَت سُبُحاتُ وَجهِهِ مَا انتَهی إِلَیهِ بَصَرُهُ مِن خَلقِهِ . (2)

مسند أَبی یعلی عن أَبی هریره :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَحکی موسی علیه السلام عَلَی المِنبَرِ ، فَقالَ : وَقَعَ فی نَفسِهِ هَل یَنامُ اللّهُ عز و جل ، فَأَرسَلَ اللّهُ إِلَیهِ مَلَکا فَأَرَّقَهُ ثَلاثا ، ثُمَّ أَعطاهُ قارورَتَینِ فی کُلِّ یَدٍ قارورَهٌ ، وأَمَرَهُ أَن یَحتَفِظَ بِهِما . قالَ : فَجَعَلَ یَنامُ وتَکادُ یَداهُ تَلتَقِیانِ ، ثُمَّ استَیقَظَ فَیَحبِسُ إِحداهُما عَنِ الأُخری حَتّی نامَ نَومَهً ، فَاصطَفَقَت یَداهُ ، فَانکَسَرَتِ القارورَتانِ ، قالَ : ضَرَبَ اللّهُ لَهُ مَثَلاً أَنَّ اللّهَ عز و جللَو کانَ یَنامُ لَم یَستَمسِکِ السَّماءَ وَالأَرضَ . (3)

.

1- .البقره : 255 .
2- .صحیح مسلم : ج 1 ص 162 ح 179 ، سنن ابن ماجه : ج 1 ص 70 ح 195 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 151 ح 19651 و ص 142 ح 19604 ، الأسماء والصفات : ج 1 ص 466 ح 394 و ص 464 ح 391 ، المنتخب من مسند عبد بن حمید : ص 191 ح 541 والأربعه الأخیره نحوه وکلّها عن أبی موسی ، کنز العمّال : ج 1 ص 226 ح 1139 .
3- .مسند أبی یعلی : ج 6 ص 131 ح 6639 ، الأسماء والصفات : ج 1 ص 133 ح 79 ، تاریخ بغداد : ج 1 ص 268 الرقم 102 ، تفسیر الطبری : ج 3 الجزء 3 ص 8 ، الفردوس : ج 4 ص 387 ح 7126 ، کنز العمّال : ج 10 ص 371 ح 29852 .

ص: 487



فصل هفتم : خواب سبک و خواب سنگین

فصل هفتم : خواب سبک و خواب سنگینقرآن«اللّه [همان] است که خدایی جز او نیست، که زنده و پاینده است. او را نه خواب سبک فرا می گیرد و نه خواب سنگین» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله:خداوند عز و جل نمی خوابد و خوابیدن، سزاوار او نیست. [کفه های ترازوی ]عدالت و قسط را [بر اساس اعمال خوب و بد] بالا و پایین می برد و عمل [بندگان در] شب پیش از عمل [آنان در ]روز، و عمل روز پیش از عمل شب، به سوی خدا بالا برده می شود. پوشش او ، نور و روشنایی است که اگر کنار رود ، پاکی های رُخ او ، چشم آفریده ای را که به او بنگرد ، می سوزاند .

مسند أبی یعلی به نقل از ابو هریره : از پیامبر خدا شنیدم که روی منبر از موسی علیه السلامحکایت کرده، می فرمود: «در دل موسی علیه السلامگذشت که: آیا خدای بزرگ می خوابد؟ پس خدا فرشته ای به سوی او فرستاد و فرشته، سه بار موسی را گرفت و فشار داد. پس از آن، دو شیشه به او داد که در هر دست خود، یکی را بگیرد و به او فرمان داد تا از آنها نگهداری کند. [پس از مدّتی ]خواب موسی را فرا گرفت و نزدیک بود که دو دستش به هم بخورند [و شیشه ها بشکنند]. ناگهان از خواب پرید و و یکی از آنها را از دیگری دور نگه داشت و جلوی به هم خوردن دست ها و شیشه ها را گرفت. کمی بعد، دوباره به خواب رفت و [پس از مدّتی ]دو دستش به هم برخورد کرد و شیشه ها شکست». پیامبر خدا فرمود: «خدا برای موسی این مثال را زد [و به او فهماند ]که اگر خدا بخوابد، نمی تواند آسمان و زمین را نگه دارد».

.


ص: 488

بحار الأنوار :سُئِلَ أَبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَنِ المَلائِکَهِ یَأکُلونَ ویَشرَبونَ ویَنکَحونَ ؟ فَقالَ : لا ، إِنَّهُم یَعیشونَ بِنَسیمِ العَرشِ . فَقیلَ لَهُ : مَا العِلَّهُ فی نَومِهِم ؟ فَقالَ : فَرقا بَینَهُم وبَینَ اللّهِ عز و جل ؛ لِأَنَّ الَّذی لا تأخَذُهُ سِنَهٌ ولا نَومٌ هُوَ اللّهُ . (1)

بحار الأنوار عن الحسین بن خالد :قَرَأَ أَبُو الحَسَنِ الرِّضا علیه السلام : «اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ» أَی نُعاسٌ . (2)

.

1- .بحار الأنوار : ج 59 ص 193 ح 54 نقلاً عن العلل لمحمّد بن علیّ بن إبراهیم .
2- .بحار الأنوار : ج 92 ص 263 ح 6 نقلاً عن تفسیر القمّی .

ص: 489

بحار الأنوار:از امام صادق علیه السلام درباره فرشتگان پرسیدند که: آیا آنها غذا و آب می خورند و ازدواج می کنند؟ امام علیه السلام فرمود: «خیر. آنها با [بهره مندی از] نسیم عرش، زندگی می کنند». از امام علیه السلام پرسیده شد: چرا فرشتگان می خوابند؟ امام علیه السلام فرمود: «تا میان آنها و خدای بزرگ، تفاوت باشد؛ زیرا آن که خواب سبک یا خواب سنگین ، او را فرا نمی گیرد، فقط خداست».

بحار الأنوار به نقل از حسین بن خالد : امام رضا علیه السلام این آیه را خواند: «خداوند [همان ]است که خدایی جز او نیست؛ او که زنده و پاینده است، و او را نه خواب سبک فرا می گیرد و نه خواب سنگین» یعنی: خواب سبک (خواب آلودگی) [او را فرا نمی گیرد].

.


ص: 490

الفصل الثامن: الحرکه والسُّکونالإمام علیّ علیه السلام :المُشاهِدُ لِجَمیعِ الأَماکِنِ بِلا انتِقالٍ إِلَیها . (1)

عنه علیه السلام :لا یَجری عَلَیهِ السُّکونُ وَالحَرَکَهُ ، وکَیفَ یَجری عَلَیهِ ما هُوَ أَجراهُ ، ویَعودُ فیهِ ما هُوَ أَبداهُ ، ویَحدُثُ فیهِ ما هُوَ أَحدَثَهُ إِذا لَتَفاوَتَت ذاتُهُ ، ولَتَجَزَّأَ کُنهُهُ ، ولاَمتَنَعَ مِنَ الأَزَلِ مَعناهُ ، ولَکانَ لَهُ وَراءٌ إِذ وُجِدَ لَهُ أَمامٌ ، ولاَلتَمَسَ التَّمامَ إِذ لَزِمِهِ النُّقصانُ! وإِذا لَقامَت آیَهُ المَصنوعِ فیهِ ، ولَتَحَوَّلَ دَلیلاً بَعدَ أَن کانَ مَدلولاً عَلَیهِ ، وخَرَجَ بِسُلطانِ الاِمتِناعِ مِن أَن یُؤَثِّرَ فیهِ ما یُؤَثِّرُ فی غَیرِهِ ؟ ! (2)

عنه علیه السلام :إِنَّ رَبّی لا یُوصَفُ بِالبُعدِ ولا بِالحَرَکَهِ ولا بِالسُّکونِ ، ولا بِالقِیامِ قِیامِ انتِصابٍ ، ولا بِجیئَهٍ ولا بِذَهابٍ . . . هُوَ فِی الأَشیاءِ عَلی غَیرِ مُمازَجَهٍ ، خارِجٌ مِنها عَلی غَیرِ مُبایَنَهٍ . . . داخِلٌ فِی الأَشیاءِ لا کَشَیءٍ فی شَیءٍ داخِلٌ وخارِجٌ مِنها لا کَشَیءٍ مِن شَیءٍ خارِجٌ . (3)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 142 ح 7 ، التوحید : ص 33 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 266 ح 14 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، الاحتجاج : ج 1 ص 476 ح 116 و ج 2 ص 364 ح 283 عن الإمام الرضا علیه السلامنحوه ، بحار الأنوار : ج 57 ص 30 ح 6 .
3- .التوحید : ص 305 ح 1 ، الأمالی للصدوق : ص 423 ح 560 ، الاختصاص : ص 236 کلّها عن الأصبغ بن نباته ، روضه الواعظین : ص 40 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 27 ح 2 .

ص: 491



فصل هشتم : حرکت و سکون

فصل هشتم : حرکت و سکونامام علی علیه السلام:[خدا] همه مکان ها را بدون آن که به سوی آنها برود، می بیند.

امام علی علیه السلام:حرکت و سکون در او جریان ندارد، و چگونه چیزی بر او جاری شود که خودِ او آن را جاری کرده است و چیزی به او باز گردد که خود او آن را آغاز کرده است و چیزی در او پیدا شود که خودِ او، آن را پدید آورده است؟! اگر چنین بود، ذاتش دگرگون و دارای جزء می شد، و حقیقت خارجی او از بی آغاز و همیشگی بودن، امتناع می ورزید و اگر برای او پیشِ رویی یافت شده بود، پشتِ سری می داشت، و اگر کمبودی با او بود، درخواست کامل شدن می کرد و در این صورت، نشانه ساخته شدن در او استوار می شد و به دلیل بودن [برای وجود آفریدگار] دگرگون می شد، پس از آن که [همه اشیا] بر هستی او [به عنوان آفریدگار] دلالت می کنند؛ و با برهان ممتنع بودن، چیزی که در غیرِ خدا تأثیر می کند، ممتنع است که در خدا تأثیر کند.

امام علی علیه السلام:پروردگار من به دوری و حرکت و سکون، و با استواری به معنای برپا ایستادن و راست شدن، و با آمدن و رفتن، وصف نمی شود... . او در چیزهاست، نه به معنای آمیختن با آنها، و از چیزها خارج است، نه به معنای دوری مکانی... . داخل در چیزهاست، نه همچون چیزی که داخل در چیز دیگری است، و از آنها خارج است، نه همچون چیزی که داخل چیز دیگری است.

.


ص: 492

عنه علیه السلام :الخالِقُ لا بِمَعنی حَرَکَهٍ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی لا یُوصَفُ بِزَمانٍ ولا مَکانٍ ولا حَرَکَهٍ ولاَ انتِقالٍ ولا سُکونٍ ، بَل هُوَ خالِقُ الزَّمانِ وَالمَکانِ وَالحَرَکَهِ وَالسُّکونِ ، تَعالَی اللّهُ عَمّا یَقولونَ عُلُوّا کَبیرا! (2)

الإمام الکاظم علیه السلام :... أَمّا قَولُ الواصِفینَ : إِنَّهُ یَنزِلُ تَبارَکَ وتَعالی فَإِنَّما یَقولُ ذلِکَ مَن یَنسِبُهُ إِلی نَقصٍ أَو زِیادَهٍ ، وکُلُّ مُتَحَرِّکٍ مُحتاجٌ إِلی مَن یُحَرِّکُهُ أَو یَتَحَرَّکُ بِهِ ، فَمَن ظَنَّ بِاللّهِ الظُّنونَ هَلَکَ ، فَاحذَروا فی صِفاتِهِ مِن أَن تَقِفوا لَهُ عَلی حَدٍّ تَحُدّونَهُ بِنَقصٍ أَو زِیادَهٍ ، أَو تَحریکٍ أَو تَحرُّکٍ ، أَو زَوالٍ أَو استِنزالٍ ، أَو نُهوضٍ أَو قُعودٍ ، فَإنَّ اللّهَ جَلَّ وَعَزَّ عَن صِفَهِ الواصِفینَ ، ونَعتِ النّاعِتینَ ، وَتَوَهُّمِ المُتَوَهِّمینَ . (3)

الإمام الرضا علیه السلام :فاعِلٌ لا بِمَعنَی الحَرَکاتِ وَالآلَهِ . (4)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 140 ح 5 عن إسماعیل بن قتیبه عن الإمام الصادق علیه السلام ، نهج البلاغه : الخطبه 152 ، التوحید : ص 56 ح 14 عن فتح بن یزید الجرجانی عن الإمام الرضا علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 285 ح 17 .
2- .التوحید : ص 184 ح 20 ، الأمالی للصدوق : ص 353 ح 430 کلاهما عن أبی بصیر ، روضه الواعظین : ص 44 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 3 ص 330 ح 33 .
3- .الکافی : ج 1 ص 125 ح 1 ، التوحید : ص 183 ح 18 ، الاحتجاج : ج 2 ص 327 ح 264 وفیه «تَبارَکَ وتَعالی عن ذلِکَ علوّا کبیرا» بدل «تبارک و تعالی» وکلّها عن یعقوب بن جعفر الجعفری ، بحار الأنوار : ج 3 ص 311 ح 5 .
4- .نهج البلاغه: الخطبه 1 ، الاحتجاج: ج 1 ص 473 ، بحار الأنوار: ج 4 ص 247 ح 5 .

ص: 493

امام علی علیه السلام:[خدا] آفریدگار است، نه به معنای [آفریدن با] حرکت.

امام صادق علیه السلام:خداوند والا و بلند مرتبه، با زمان و مکان و با حرکت و جابه جایی و سکون، وصف نمی شود؛ بلکه او آفریدگار زمان و مکان و حرکت و سکون است. خدا از آنچه می گویند، برتریِ سترگی دارد.

امام کاظم علیه السلام:... امّا این سخن توصیف کنندگان [خدا]: «خدای متعال فرو می آید» ، این را کسی می گوید که کمبود یا افزایش را به خدا نسبت می دهد، درحالی که هر متحرّکی نیازمند کسی است که او را حرکت دهد یا به وسیله آن، متحرّک شود. هر کس گمان چنین پندارهایی را در مورد خدا داشت، هلاک شد. پس در توصیف های خدا، برحذر باشید از این که به اندازه ای معتقد شوید که خدا را بر اساس آن با کمبود و افزایش، یا حرکت دادن یا حرکت پذیرفتن، یا نابودی یا فرو آمدن، یا برخاستن یا نشستن، محدود سازید؛ چرا که خدا برتر از توصیف وصف کنندگان، و ستودنِ ستایش کنندگان و پندارِ گمان کنندگان است.

امام رضا علیه السلام:[خدا] فاعل است، امّا نه به معنای حرکت ها و ابزار (یعنی: فاعلیت او به گونه ای نیست که حرکت کند و با ابزار، کاری را انجام دهد).

.


ص: 494

عنه علیه السلام :مُدَبِّرٌ لا بِحَرَکَهٍ . (1)

راجع : ص 468 (الفصل الرابع : التغییر) ، ج 6 ص 90 ح 4548 .

الحمد للّه الّذی هدانا لهذا وما کنا لنهتدی لولا أن هدانا اللّه . اللّهمَّ إِنّی أسألک باسمک الّذی سمّیت به نفسک ، أو استأثرت به فی علم الغیب عندک ، أن تصلّی علی محمّد وأهل بیته ، وأن تأذن لِفَرَج مَن بفرجه فَرَجُ أَولیائک وأَصفیائک من خلقک ، وبه تُبید الظّالمین وتُهلکهم ، عجّل ذلک یا ربّ العالمین . اللّهمَّ کن لولیّک الحجّه بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه ، فی هذه السَّاعه وفی کلّ ساعه ، ولیّا ، وحافظا ، وقائدا ، وناصرا ، ودلیلاً ، وعینا ، حتّی تُسکنه أَرضک طوعا وتمتّعه فیها طویلاً ، واجعلنا من أَعوانه وأنصاره ومقوّیه سلطانه وارزقنا رؤیته ورضاه . إلهی ، هب لی کمال الانقطاع إلیک وأنر أبصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک . إلهی ، تردّدی فی الآثار یوجب بُعد المزار فاجمعنی بخدمه إلیک . الهی ، أمرت بالرّجوع إلی الآثار فارجعنی بکسوه الأنوار وهدایه الاستبصار . إلهی ، حقّقنی بحقائق أَهل القرب ، واسلک بی مسلک أَهل الجذب . إلهی ، هذا ذُلّی بین یدیک ، وهذا حالی لا یخفی علیک ، منک أطلب الوصول إلیک . ربّنا ، تقبّل منّا ، ولا تخیّب سعینا ، ولا تخزنا یوم القیامه ، یا مبدّل السیّئات بالحسنات ، یا أَرحم الراحمین . لیله القدر 23 رمضان المبارک 1424 26 / 8 / 1382 17 NOV 2003

.

1- .التوحید : ص 37 ح 2 ، عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 151 ح 51 کلاهما عن محمّد بن یحیی بن عمر بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام والقاسم بن أیّوب العلوی ، الأمالی للمفید: ص 255 ح 4 عن محمّد بن زید الطبری ، الأمالی للطوسی: ص 23 ح 28 عن محمّد بن یزید الطبری ، تحف العقول: ص 63 ، الکافی: ج 1 ص 139 ح 4 وفیه «مقدّر» بدل «مدبّر» وکلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار: ج 4 ص 229 ح 3 .

ص: 495

امام رضا علیه السلام:[خدا] تدبیر کننده است، امّا نه با حرکت (یعنی: لازمه تدبیر کردنش حرکت نیست).

ر . ک : ص 469 (دگرگونی)، ج 6 ص 91 ح 4548 .

ستایش، برای خدایی است که ما را به این [راه،] هدایت کرد، و اگر خدا ما را راهنمایی نمی کرد، هدایت نمی شدیم. خدایا! به حقّ آن نامی که خودت را با آن نامیدی، یا آن نامی که در دانشِ نهانت به خود اختصاص دادی، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان او درود فرستی و اجازه گشایش [کار ]کسی را صادر کنی که با گشایش [کار] او، گشایشِ دوستان و آفریدگان برگزیده ات حاصل می شود، و به دست او ستمکاران را نابود خواهی کرد. ای پروردگار جهانیان! در این [گشایش]، شتاب کن. خدایا! برای دوست و پیروت حجه بن الحسن که درود تو بر او و پدرانش باد در این لحظه و همه وقت، سرپرست و نگهدار و رهبر و یاری رسان و راهنما و دیده ور باش ، تا او را به اراده خود در زمینت ساکن کنی و او را زمانِ درازی در آن جا بهره مند سازی، و ما را از کمک کنندگان و یاوران او و تقویت کنندگان فرمان رواییِ او قرار ده و دیدار او و خشنودی اش را روزیِ ما گردان. خدایا! نهایتِ دل بُریدان از همه به سوی خودت را به ما ببخش، و دیده های دل ما را با درخشندگی نگاه آنها به خودت روشن فرما. خدایا! مشغول شدنم با آثار [و آفریدگان تو] باعث دوری از دیدار تو شده است. پس اکنون زمینه خدمتی را که وسیله پیوندم باشد، فراهم ساز . خدایا! فرمان دادی که به آثار [و آفریدگانت] باز گردیم. حال، مرا به لباس روشنایی ها و هدایت و آگاهی بازگردان. خدایا! مرا به اهل قُرب برسان و مرا در مسیر اهل جذب قرار بده. خدایا! این خواری من در پیشگاه توست، و این حالم از تو پوشیده نیست. از تو می خواهم تا مرا به خود برسانی. پروردگارا! از ما بپذیر، و تلاشمان را بی نتیجه مگذار، و ما را در روز رستاخیز، رسوا مساز، ای دگرگون کننده بدی ها به خوبی ها، ای مهربان ترینِ مهربانان! شب قدر 23 رمضان المبارک 1424 26 آبان ماه 1382 17 نوامبر 2003